با دخترعموها رفتیم بیرون که مثلا خرید کنیم.....همون داستان وای خاک عالم برای عروسی چی بپوشیم و اینا که سر از همه جا درآوردیم....... همینطوری که می گشتیم و میگشتیم و می گشتیمممم...... یهویی خودمون رو ایستاده در برابر مغازهای رنگارنگ پر از لاکهای خوشرنگ دیدیم .....
چشمامون قفل شده بود و دختربچهی درونمون افتاده به ورجه وورجک که بریم لاک بریم ؟ که یه دونه لاک که به هیچ کجا برنمیخوره، برام بخر .... برام لاک بخر.....من لاک میخوام..... لاک....لاک.......لاکککککککککککککککک
و وقتی جیغ دختربچه درون به اوج رسید، ما سه تایی پریدیم توی مغازه و شروع کردیم به تست کردن رنگها ....
آخ که نمیدونی چه لذتی داره رنگهای مختلف رو دیدن و تست کرد.......یه آن دلم خواست همه رنگهاشو با هم بخرم..... همه رنگها رو با هم ..... میدونی یعنی چی ؟ وایییییییییییی ذوققققققق عالممممممممممممم
ولی دختردرونم خیلی بچه خوبی بود و کوتاه اومد و من فقط دوتا لاک خریدم......یه صورتی اکلیلی برق برقی و یه پوست پیازی براق ....
.
.
.
پی نوشت1: دخترعمو جان گفت من میخوام برای دختر 7سالم لاک صورتی اکلیلی برق برقی بخرم اونوقت تو هم میخواهی دقیقا همین رنگ و همین مدل برق برقی رو بخری ؟ .... دماغم رو چین دادم و گفتم دوستش دارم خو..... بعد هم خیلی شیک بقیه رنگها رو تست کردم :-))
پی نوشت2: دل پسرها آب که نمیتونن لذت خرید لاک رو تجربه کنن :))
پی نوشت3: حالا اگه شانس ماست؛ آخرالزمون که میگن همینه دیگه .الان همه پسرها میان میگن برو قدیمیییییییی ما هم لاک میزنیم :))